خداي متعال براي حل تمام مشكلات زندگي در قرآن كريم راهنماي هايي را معمول كرده است. از آن جمله ويژگيهاي يك شهر اسلامي را به لحاظ معماري و شهر سازي نمايانده است.در اين مقاله سعي شده است،اين ويژگي ها از آيات قرآن استخراج و معرفي شود. عناويني كه در آن مورد بحث قرار گرفته است،عبارت است از: اصول و ارزشها، صفات فعل الهي، طبيعت و عناصر طبيعي، تنظيم رواط اجتماعي،صفات محيط مصنوع، عناصر شهري و معماري.
آيات قرآن و احاديث رسيده از معصومين (ع) مسلمين را به وجود راه حلهاي مشكلاتشان در كتاب الهي آگاه نموده و به دريافت و شناخت مباني و اصول مذكور در قرآن و اداره امورشان بر مبناي آن مباني و اصول هدايت و تشويق مي نمايند.
در قرآن كريم آمده است: «و لا حبة في ظلمات الارض و لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين» ]انعام59[
( ... وهيچ دانه در زير تاريكيهاي زمين و هيچ تر و خشكي نيست،جز آنكه در كتاب مبين و قرآن عظيم مسطور است).
برخي از روايات مذكور عبارتند از:
- امام علي بن ابي طالب مي فرمايد:« در قرآن است خبر آنچه پيش از شماست و خبر از آنچه بعد از شماست»]1[.
ـ امام صادق مي فرمايد‚ « هيچ امري نيست كه دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند جز آنكه براي آن در كتاب خدا ريشه و بنيادي است ولي عقلهاي مردم به آن نمي رسد»]2[
ـ امام صادق(ع) مي فرمايد:«خداي تبارك و تعالي در قرآن بيان هر چيز را فرو فرستاده تا آنجا كه به خدا سوگند چيزي را از احتياجات بندگان فروگذار نفرموده است تاآنجا كه هيچ بنده اي نتواند بگويد اي كاش، اين در قرآن آمده بود، جز آنكه خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است»]3[
يكي از مهمترين دستاوردهاي فكري، فلسفي، هنري،صناعي و توليدي تمدنها و جوامع بشري «شهر»است كه هم از ماندگاري نسبي برخوردار مي باشد، هم تجلي باورها و ارزشهاي فرهنگي جامعه است و هم اينكه بر رفتار انسان اثر مي گذارد و ضمن آنكه بيانگر هويت جامعه د رانظار جهانيان و تاريخ است، تنظيم كننده روابط آحاد جامعه با يكديگر نيز مي باشد و بسياري خواص ديگر كه از ذكر آنها احتراز جسته و مطالعه در آن به منابع مربوط ارجاع مي گردد]4[
نوشتار حاضرسعي خواهد داشت تاحتي الامكان بدون مراجعه به تفاسير و روايات،و در حد ايجاز و اختصار، آن دسته از آيات قرآن كريم را به نحوي به ساخت شهر مربوط شده و مي توانند راهنماي دست اندركاران مسائل شهري كه مشتاق ايجاد شهر اسلامي هستند قرار گيرند در حد بضاعت اندك نگارنده معرفي نمايد، تا در نهايت مشخص شود كه باغور و تفحص و تدفيق در متون اسلامي امكان تبيين جملگي ويژگيها و مختصات شهر اسلامي ميسر خواهد بود. با اين تذكر كه چون قرآن كتاب هدايت انسانها براي همه زمانها مكانها مي باشد، نبايستي انتظارداشت كه درمورد مسايل جزئي و مصاديق خاص هر زمان ومكان مثل ابعاد در و پنجره و مقدار زير بنا و عرض معابر و امثالهم سخن گفته باشد؛ بلكه سخن در اين است كه اين كتاب،اصولي لايتغير را بعنوان سنت الله مطرح مي نمايد كه در همه زمانها مكانها و با روشهاي مجاز و مصالح در دسترس قابل تجلي و اجرا باشند. با اين تذكر مجدد كه با غور در اصول مطروحه حتي امكان شناسايي درست جزئيات پيش گفته نيز فراهم خواهد آمد. به عبارت ديگر بهره گيري از قرآن كريم براي اداره امور به شكل يك فرآيند ممتد خواهد بود كه در صورت انقطاع و ترك اصول امكان بهره گيري كامل و جامع منتفي خواهد شد.
تذكر مهم ديگر انكه اين مقاله به هيچ وجه در پي ارائه ضوابط اجرايي و بيان جزئيات اجرا و ساخت شهر و عمارت نيست، كه اين كار به مطالعاتي وسيع و همه جانبه نياز دارد كه بايستي شرايط زماني و مكاني و فنون در دسترس و توجه به جمله علوم مرتبط با محيط نيز د رتصميم گيري نهايي لحاظ شوند؛بلكه نظر اصلي اين است كه فتح بابي بشود در اثبات اينكه مي توان از كلام الهي و به تبع آن از سنت اسلامي بهره گرفت. به هر حال آن دسته از آيات الهي كه مي توانند و بايد مبناي تدون مباني نظري معماري و شهرسازي قرار گيرند بدون هيچگونه تفسيري ارائه مي شوند. ضمن آنكه بسياري آيات ديگر نيز هستند كه با مداقه و تفقه بيشتر امكان بهره گيري از آنها وجود دارد.
براي فصل بندي اين مطالعه روشهاي متفاوتي كه به هر حال مبين عناصر و اعضاي متشكله شهر و ارتباط آنها با يكديگر باشند مي توانند مورد استفاده قرار گيرند، كه در اين مقاله سعي شده است تا با توجه به تقسيم بندي آيات، عناويني انتخاب شوند كه حتي الامكان جامع موضوعات شهري و محيط بطور عام باشند، عناوين انتخابي عبارتند از: اصول و ارزشها، صفات الهي،طبيعت و عناصر طبيعي، تنظيم روابط اجتماعي، صفات محيط مصنوع، عناصر شهري و معماري.
كتاب الهي معرف اصول و ارزشهايي است كه ضمن تسلط بر عالم وجود،رعايت آنها در اعمال و رفتار انسان نيز توصيه شده است. توجه و نزديكي به اين اصول و ارزشها و مرعي داشتن آنها در فعاليتهاي انساني عاملي در جهت شناخت الهي و همراهي با نظام حاكم بر عالم هستي خواهد بود.
در اين مبحث به برخي اصول و ارزشهاي مسطور در كتاب الهي اشاره خواهد شد، و در حد بضاعت از لزوم و نحوه تجلي آنها در شهر اسلامي سخن خواهد رفت.
اين ارزشها و اصول نيز به نوبه خود تحت دو عنوان قابل تقسيم بندي هستند: يكي اصول خاص تفكر اسلامي مثل توحيد و ديگري اصولي كه به هر حال اصولي جهاني بوده و همه مكاتب از آنها سخن مي گويند؛ مثل: عدالت كه در اين مورد ارائه تعريف اسلام از آنها و تبيين وجه تمايز تفكر اسلامي با ساير مكاتب ضرورت دارد.
همانگونه كه ذكر شد، هر دين و مكتب و تفكري،اصول خاص خويش را داشته و در مورد مفاهيم مشترك نيز تعريف خاص خود را دارا مي باشد، و طبيعي است كه تعليمات اسلامي نيز از اين قاعده مستثني نباشد. غرض ازاصول خاص هر دين الزماً اصولي نخواهد بود كه در ساير مكاتب از آنها نامي به ميان نيامده باشد؛ بااينكه اصولي است كه به جهت ويژگيهاي بارز آنها ذكر نام آنها مترداف با دين مورد نظر است. في المثل توحيد غالباً مترداف با اسلام شناخته مي شود؛ چرا كه بنا به تاييد غالب متحققين،مفهوم توحيد در تفكر اسلامي با مفهوم توحيد در ساير مذاهب كاملاً متفاوت و آشكار است.
برخي از اصول عبارتند از:
الف ـ تسبيح: آياتي از قرآن كريم بر اين نكته تاكيد مي فرمايند كه هر آنچه كه در آسمانها و زمين است، به تسبيح خداوند تبارك و متعالي مشغول است؛ از جمله:
ـ يسبح له السموات السبع و الارض و من فيهن و ان من شي الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم انه كان حليماً غفورا]اسراء/44[ (هفت آسمان وزمين و هر چه در آنهاست همه به ستايش و تنزيه خدا مشغولند و موجودي نيست، جز آنكه ذكرش تسبيح و ستايش حضرت اوست و ليكن شما تسبيح او را فهم نمي كنيد. همانا او بسيار بردبار و آمرزنده است.)
-الم تر ان الله يسبح له من في السموات و الرض و الطير صافات كل قد علم صلاته و تسبيحه ]نور/41[ (آيا نديدي كه هر كس در آسمانها و زمين است، تا مرغ كه در هوا پرگشايد، همه به تسبيح خدا مشغولند و همه آنان صلات و تسبيح خود بدانند).
- هو الله الخالق الباري المصور له الاسماء الحسني يسبح له ما في السموات و الارض و هو العزيز الحكيم]حشر/24[ (اوست خداي آفريننده عالم امكان و پديدآورنده جهان و جهانيان، نگارنده صورت خلقان. او رانامهاي نيكوتر بسيار است و آنچه در آسمانها و زمين است، همه به تسبيح و ستايش (اوصاف) جمال و جلالش مشغولند و اوست يكتا خداي مقتدر حكيم).
لذاست كه مي توان گفت: يكي از مهمترين وظايف انسان در ايجاد محيط زندگي خويش آن است كه عناصر و فضاهاي شهري و هر شيء انسان ساختهاي اين تسبيح را به اهل شهر و به هر ناظر و تازه واردي القا نمايد. به بيان ديگر شهر بايد بتواند تجليگاه و نمايشگر تسبيح الهي توسط همه اجزاء متشكله اش باشد.
ب ـ ذكر: با عنايت به معناي ذكر، يادآوري،عناصر و فضاهاي شهري بايستي به عنوان عناصر تذكردهنده عمل نمايند. به اين معنا كه هر شهر و هر جزئي از آن بايستي انسان را به اصول و ارزشهاس فرهنگي و اسلامي متذكر گردد و آنها را در ذهن اهل خويش و هر ناظري ياد آور باشد. برخي از آيات كتاب الهي كه به اهميت ذكر بشارت دارند، عبارتند از:
- و ذكر فان الذكري تنفع المومنين]ذاريات/55[ (و امت را تذكر ده كه پند و تذكر مومنان را سودمند افتد).
- الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله تطمئن القلوب]رعد/28[ (آنها كه به خدا انمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام مي گيرد، كه ياد خدا آرام بخش دلهاست).
- و هذا ذكر مبارك انزلناه فانتم له منكرون ]انبياء/5[ (و اين قرآن كتابي است با اندرز و تذكر و بركت بسيار كه ما آن را (براي هدايت خلق) فرستاديم. آيا شما آن را انكار خواهيد كرد؟)
عناصر و مفاهيم موجود در شهر كه تذكر دهنده انسان به اصول و ارزشها باشند، به طور اجمال متشكل از دو گروه طبيعي( آيات الهي) و انسان ساخته (سمبلها و نشانه ها) مي باشند. در ادامه اين نوشتار به عناصر طبيعي يا آيات الهي اشاره خواهد شد؛ اما سمبلها و نشانه ها مشتمل بر فرمها و اشكال و آن دسته از عناصر شهري و اجزاء معماري مي باشند كه در طول تاريخ براي اكثريت آحاد جامعه معنا و مفهوم خصوصاً معنوي و روحاني خاص خود را دارند؛ مثل سيماي يك عنصر شهري همچون مسجد يا حسينيه، همجواري برخي عناصر شهري در يك مجموعه مثل مسجد و بازار و مدرسه و ... يا اشكالي چون گنبد و قوس،يا طرحهايي چون طرحهاي اسليمي و يا حتي رنگها و بي رنگيهايي درشهر كه مي توانند ارزشهايي را براي مردم يادآوري نمايند. به طور اجمال مي توان گقت كه آنچه از آيات قرآن كريم برمي آيد، اين است كه انسان براي زندگي مادي اين دنيا خلق نشده است: ( اعلموا انما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و...)]حديد/20[ (بدانيد كه زندگاني دنيا به حقيقت بازيچه اي است طفلانه و لهو و عياشي و آرايش و تفاخر و خود ستايي با يكديگر...) و بايستي دقيقاً بداند كه زندگي واقعي او زندگي اخروي است و اين دنيا محلي است براي كسب كمالات و سازندگي روح و جان آدمي، و فريب اين زندگي را نخورده است و از امكانات و مواهب نه به عنوان هدف بلكه به عنوان وسيله اي براي دستيابي به حيات انساني خويش بنگرد، لذاست كه يادآوري اين موضوع مي تواند يكا از مهمترين موارد تذكر باشد]5[.
ج – تقوي: از اصولي كه ملبس شدن به آن لازمه حيات روحاني و معنوي و اسلامي انسان و همچنين تنظيم كننده فعاليتهاي مادي او مي باشد،اصل تقوي است كه تعاليم اسلامي مشحون از مباحث متفاوت و متنوع درمورد آن مي باشد. اين لباس و ارزش به حدي تعيين كننده است كه خداوند تبارك و تعالي تنها وجه امتياز و كرامت انسانها بر يكديگر را تقوي ذكر مي فرمايد: يا ايها الناس انا خلقنا انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلنا كم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقمكم ان الله عليم خبير ]حجرات/13[(اي مردم ما همه شما را نخست ازمرد و زني آفريديم و آنگاهشعبه هاي بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد. بزرگوارترين شما نزد خدا با تقواترين مردمند و خدا از حال شما كاملاًََ آگاه است) حضرت مولي الموحدين تقواي الهي را در كنار و مقدم بر نظم و به هم پيوند دادن امور زندگي قرار داده مي فرمايد: شما و فرزندان و اهل بيتم و هر كه را نامام به او مي رسد سفارش مي كنم به تقوي و ترس از خدا، و مرتب كردن و بهم پيوستن(نظم) كارتان]6[. اهميت تقوي به حدي است كه اصولاً شرط بهره مندي از هدايت قرآن كريم تقوي مي باشد: ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين(بقره/2) (اين كتاب بي هيچ شك راهنماي پرهيزكاران است). و بسياري اعمال و نواهي مذكور در تعاليم اسلامي در جهت متقي شدن انسان مي باشد؛ ازجمله،عبادت خداوند (بقره/21)، ذكر و يادآوري (بقره/63)، برپايي قصاص (بقره/179)، روزه داري(بقره/183) و تبعيت از صراط مستقيم الهي(انعام/153)، از اعمالي هستند كه انجام آنها در جهت ملبس شدن انسان به لباس تقوي مي باشد(7)، بنابراين مي توان گفت كه شهر اسلام بايستي بتواند زمينه رشد تقوي الهي را در انسانها فراهم نموده و از هر آنچه كه امكان بروز گناه و خدشه به تقواي الهي را سبب شود جلوگيري به عمل آورد تا شهر بتواند محل نزول بركات الهي باشد، كه در كتاب الهي آمده است: و لو ان اهل القري امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الا رض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون) (اعراف/96) (چنانچه مردم شهر و ديار همه ايمان آورده و پرهيزگار مي شدند،ما درهاي بركات آسمان و زمين را بر روي آنها مي گشوديم و ليكن چون « آيات و پيغمبران ما را» تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر كردار زشت رسانديم). عليايحال تنها در صورت و جود و بكاربستن تعليمات اسلامي در ايجاد محيط مصنوع و تنظيم روابط انسان با ساير همنوعانش و با محيط طبيعي و با محيط مصنوع بر اساس اين تعليمات و اصول و تقليل زمينه بروز گناه در مجتمع هاي انساني فراهم خواهد آمد.
د- وحدت: توحيد به عنوان اصل اساسي اسلام، بنا به اذعان اكثريت محققين در علوم و هنرها و تمدن اسلامي، در هدايت جنبه هاي مختلف اين تمدن نقشي اساسي ايفا نموده است. لذاست كه مي توان گفت كه جامع جملگي صفات و اصولي كه ذكر شد، وحدتي است كه بتواند تجلي و يادآور وحدانيت الهي باشد. اصل وحدت به عنوان تجلي تفكر توحيدي مسلمين، از مقولاتي است كه در علوم و فنون و هنرهاي مختلف مورد توجه مسلمين بوده است. براي مثال در مورد تاثير تفكر توحيدي بر هنرهاي مسلمين بور كهاردت را عقيده بر اين است كه:« ميراث عظيم هنري، چه از ميان رفته و مورد غفلت قرار گرفته باشد، چه مجدداً قابل كشف باشد يا نباشد،هنر سنتي است،هنر نه به مثابه يك شي بلكه به عنوان يك روش كه مهارت فني را با شهودي معنوي كه از «توحيد» سرچشمه مي گيرد، درهم مي آميزد(8)». بنابراين نمايش وحدت را در بسياري موارد مي توان مطرح نمود. وحدت جامعه، وحدت در مصنوعات انسان،وحدت بين مصنوعات انسان و طبيعت، وحدت بين نيازهاي انسان و محيط و شايد از همه مهمتر و حدت يا توجه متعادل بين نيازهاي معنوي و مادي انسان در شهر(9)، مراتب مذكور در وحدت،جملگي تقليد و الگوبرداري از وحدت و نظمي است كه خداوند تبارك و تعالي در خلقت عالم وجود به وديعت نهاده است.
«الذي خلق سبع سموات طباقاً ما تري في خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تري من فطور، ثم ارجع البصر كرتين ينقلب اليك البصر خاسئاً و هو حسير(ملك/3و4): آن خدايي كه هفت آسمان بلند را به طبقاتي منظم بيافريد وهيچ در نظم خلقت خداي رحمان بي نظمي ونقصان نخواهي يافت بارها به ديده عقل درنظام مستحكم آفرينش بنگر تا هيچ سستي و خلل درآن نتواني يافت. باز دوباره به چشم بصيرت دقت كن تا ديده خرد زبون و خسته(نقص نيافته) به سوي تو باز گردد(و بحسن نظام الهي بينا شده)».
از طرف ديگر وحدتهاي موصوف، بويژه در ارتباط با انسان و محيط (اعم از محيط طبيعي و محيط مصنوع) مفهوم ايجاد تعادل و توجه به جنبه هاي مختلف به طور هماهنگ و متوازن مطرح است. به هر حال شهر مسلمين مي تواند و بايد نمايشگر جملگي مراتب و درجات وحدت باشد كه مختصات عمده آن عبارتند از: تعادل،هماهنگي،توازن،هدف واحد و بسياري اصول كه حاصل آنها بر شناخت وحدت الهي و تقويت وحدت جامعه تاثير مثبت خواهد داشت(10).
اصول جهاني اصولي كه غالب مكاتب و اديان از آنها سخن گفته و توجه به آنها را مؤكداً توصيه و تاكيد نموده اند. نكته د راين است كه هر مكتبي بايستي ويژگيهاي اين اصول را بر اساس مباني و تعليمات خويش تبيين نمايد تا پيروان او بتوانند نحوه بكار بستن آنها را در زندگي خويش دريابند. ذيلاًبه برخي از اين اصول اشاره خواهد شد،و اين درحالي است كه بسياري از اصولي كه در ادامه خواهند آمد مي توانند در همين تقسيم بندي قرار گيرند كه به جهت احتراز ازدوباره گويي، از ذكر آنها در اين مبحث خودداري مي شود.
الف ـ نظم: نظم از موضوعات اساسي مورد توجه جملگي ملل درسامان دادن به امور جامعه و از جمله ايجاد محيط زندگيشان مي باشد. لذاست كه مهمترين عاملي كه ميتواند وجه تمايز نظم در جوامع مختلف را روشن نمايد عبارت از تبيين ويژگيهاي آن مي باشد. في المثل،نگاهي ظاهربينانه به نظم سبب مي شود تا بسياري افراد،شهرها مسلمين را عليرغم آنكه آنها داراي بافتي اندامواره مي شمارند، شهرهايي بي نظم معرفي كنند. اين اظهار نظر دقيقاً ناشي از عدم آگاهي آنان به شهر و اصول حاكم برنظمي است كه شهر بر پايه آن استوار شده است. آيا ارگانيك بودن،د رحالي كه «اندام» يكي از پيچيده ترين نظمها را به خود اختصاص داده است نشانه بي نظمي است؟ و اين مانند آن است كه كسي با نگاهي به آسمان و مشاهده ستارگان،استقرار آنها را تابع نظمي نشمارد و جايگيري هر كدام در مكان خويش را اتفاقي بپندارد. به جهت اجتناب از تكرار مطالب ونظر به اينكه هر نوع نظم و منشاء فكري آن را بايستي از صفات آن شناخت، و بر نظم برآمده از تعليمات اسلامي نيز صفاتي همچون تعادل و اندازه و حد و حساب و امثالهم مترتب است و اين صفات د رادامه تحت عنوان«صفات فعل الهي» مورد اشاره قرار خواهندگرفت؛ از اين رو از ذكر آنها در اين مبحث خودداري ميشود(11).
ب ـ زيبايي: زيبايي از آن مفاهيمي است كه همه مكاتب فكري به آن توجه جدي مبذول داشته و جملگي در پي ارائه تعريفي از آن بوده وهمچنين مدعي شناختن مختصات آن ميباشند. با استناد به حديث معروف «ان الله جميل و يحب الجمال» مسلمين همواره در فرايند خلق آثارشان سعي در زيباآفريني داشتهاند. نكته مهم در اين است كه اولاً جنبه هاي مختلف زيبايي(معنوي و مادي) مورد توجه قرار گيرند، ثانياً ساير موضوعات و مفاهيم مانند ارزش،لذت، تعجب،شگفتي،و عالي بودن(12)،با زيبايي و يا ساير واژههاي مشابه مانند قشنگ، خوشگل و امثالهم مورد توجه قرارگيرند. نكته مهم اين است كه بايد توجه نمود تا زيبايي يا زينت شيطاني، جايگزين زيباي الهي و معنوي نگردد؛ زيرا احتمال اينكه انسان در اين وادي قرار گيرد، وجود دارد.
شيطان خود ميگويد:«قال رب بما اغويتني لازينن لهم في الرض و لاغوينهم اجمعين. الا عبادك منهم المخليصين(حجر/40و39):شيطان گفت: خدايا چنانچه مرا گمراه كردي من نيز در زمين(همه چيز را) در نظر فرزندان آدم جلوه (زينت) ميدهم و همه آنها را گمراه خواهم كرد. بجز بندگان پاك و خالص تو را).
پس انسان بايستي همواره مترصد باشد تا زيبايي حقيقي ومعنوي و روحاني را از زينت و زيبايي شيطاني بازشناسد تاگمراه نشود. آيات متعددي از قرآن مجيد زيباييها را به خدا نسبت ميدهد. از آن جمله ميفرمايد:« قل من حرم زينة الله التي اخرج لعباده و الطبيبات من الرزق قل هي للذين امنوا في الحيوة الدنيا خالصة يوم القيامة(اعراف/31):( بگو چه كسي زينت الهي و روزيهاي پاكيزه را كه براي بندگانش برآورده،حرام كرده است؟ بگو آن در زندگاني دنيا براي مؤمنان است و نيز خالص آن در روز رستاخيز).
علامه طباطبايي درتعريف زينت ميفرمايد: زينت هر چيز زيبا و دوستداشتني است كه ضميمه چيز ديگري شده،به آن حركت ميكند و در نتيجه از فوايد آن چيز هم منتفع ميشود(13).
يكي از مشكلات انسان امروز در اين است كه تحت تاثير تبليغاتي كه مروج مصرفگرايي و مدگرايي است،حس زيبايي شناسه و حتي معيارهاي زيبايي را كاملاً از دست داده و يا در بهرهگيري از آنها عاجز مانده است. لذاست كه يكي از مهمترين وظايف برنامهريزان و طراحان و تصميمگيرندگان مسايل شهري اهتمام در به نمايش در آوردن زيبايي حقيقي و الهي و حذف و امحاء زشتيها و پليديها و زينتهاي شيطاني در كليت شهر و ازجمله سيما و كالبد آن ميباشد.
ج ـ امنيت:واژه امن در تعاليم قرآني در برابر خوف(نساء /36) و از نتايج شرك ورزيدن(انعام/81) و آلودن ايمان به ظلم بكار رفته است.
علامه طباطبايي(ره) در تفسير آيه 55 سوره نور ميفرمايد:« اين آيه به مؤمنين وعده ميدهد كه به زودي جامعه صالحي مخصوص به خودشان برايشان درست ميكنند و زمين را در اختيارشان ميگذارد و دينشان را در زمين متمكن ميسازد و امنيت را جايگزين ترسي كه داشتند ميكند.(14)
به اين ترتيب مشخص ميشود كه امنيت يكي از مختصات معنوي مهم جامعه اسلامي است و آن را در زمينههاي مختلف ميتوان مورد مطالعه قرار داده و راههاي فراهم آوردن هر كدام را براي شهروندان شناسايي و آنها را در شهر اسلامي به منصه ظهور رساند. اهميت امنيت و ايمني در جامعه مسلمين به حدي است كه اولين وظيفه مسلمين د رتماس با يكديگر القاء اين مطلب به طرف مقابل است و در اين راستا ابتداييترين راه القاء امنيت، اسلام است(15).
اهميت امنيت براي شهر و شهروندان به حدي است كه خداوند تبارك و تعالي به هنگام قسم ياد كردن به شهر(مكه) آن را به صفت امين ياد ميفرمايد: و هذا البلد الامين(تين/8): (وقسم به اين شهر امن وامان(مكه معظمه).
امنيت در جامعه و شهر اسلامي مشتمل بر ابعاد متفاوتي است كه از اهم آنها عبارتند از: امنيت اجتماعي،امنيت در مقابل هجوم بيگانه،امنيت در مقابل بلاياي طبيعي،امنيت در مقابل عوارض فعاليتهاي انسان(انواع آلودگيهاي محيطي صوتي و بصري)،امنيت در مقابل وساوس شيطاني و مصرف گرايي و رقابتهاي مادي، امنيت رواني در مقابل ساختههاي انسان و امنيت ضعفا در برابر اقويا ( في المثل امنيت پياده در مقابل سواره.
د ـ عدل:صفت عدل عليرغم اهميت آن،از آن جهت در انتهاي اصول ذكر گرديد كه ذهن به مرور متوجه اهميت آن شده و خواننده دريابدكه هر آنچه نوشته شد و نگاشته خواهد شد،جنبههايي از تجلي عدل است. آيات متعددي از قرآن كريم مسلمين را به رعايت عدل توصيه نموده است. از جمله اين آيات عبارتند از:
- يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين لله شهداء بالقسط و لا يجر منًّكم شنئان قومعلي الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوالله خبير بما تعلمون(مائده/8):( اي اهل ايمان در راه خدا پايدار و استوار بوده و (بر ساير ملل عالم) شما گواه عدالت و راستي و درستي باشيد و البته شما را نبايد عداوت گروهي بر آن بدارد كه از طريق عدل بيرون رويد. عدالت كنيد كه عدل به تقوي از هر عمل نزديكتر است و از خدا بترسيد كه خدا البته به هر چه مي كنيد آگاهست).
ـ قل امر ربي بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد وادعوه مخلصين له الدين كما بداكم تعودون(اعراف/29):( بگو اي رسول ما پروردگار من شما را به عدل و درستس امر كرده ونيز فرموده كه در هر عبادت روي به جضرت او آريد و خدا را از سر اخلاص بخوانيد كه چنانچه شما را در اول بيافريد،ديگر بار به سويش باز آييد).
عدالت منحصر به عدالت قضايي و اجتماعي نيست. مفهوم عدل به عنوان صفت تواوم هستي كائنات است. نقش عدل در ايجاد شهر مناسب زيست مسلمين و تدوام حيات آن،داراي نقشي بسيار حساس و حياتي است. رعايت عدل نافي ايجاد قطبهاي شهري بر مبناي درآمد و ثروت مردم و معيارهاي مادي است.
توزيع عادلانه امكانات شهري و فراهم آوردن امكان دسترسي متعادل ساكنين به آنها مورد مهم ديگري است كه مرعي داشتن آن نشانه تجلي عدل در شهر است.
استقرار و مكانيابي مناسب هر عنصر و فضاي شهر و ارتباط منطقي و مناسب آنها با يكديگر نيز موضوعي است كه ريشه در رعايت عدل دارد(16).
افعال انسان،با توجه به باورها و الگوهايي كه براي خويش انتخاب ميكند،به ويژگيهايي متصف ميشود. بنا به تعاليم اسلامي انسان خليفه خداوند در زمين است:”و اذ قال ربك للملائكه اين جاعل في الارض خليفة“(بقره/30)؛ بر اين اساس اعمال انساني بايستي به صفات فعل الهي متصف باشند تا شرط امانتداري د رخلافت رعايت گردد.
يكي از افعال مهم انسان تغييراتي است كه در محيط ميدهد كه قسمتي از آن به صورت محيط و فضاي زندگي در زمين ظهور مييابد. ذيلاً به برخي صفات كه بايستي بر اين فرايند حاكم باشند، اشاره ميشود.
تعادل مناسب در محيط زندگي،في الواقع، تجلي و نتيجه رعايت عدل در اعمال و فعاليتهاي فردي و جميعي جامعه است. واگذاري و توجه متعادل و مناسب به همه جنبههاي زندگي و اصول و ارزشهايي كه بايستي بر آن حاكم باشند،زمينه ساز ظهور جامعهاي متعادل خواهد بود. تعادل موجود در عالم وجود،ميتواند و بايد به عنوان الگويي مورد نظر و توجه انسان باشد.
يكي از مشكلات مهم شهرهاي امروز خروج از تعادل تمركز بر جنبههاي مادي حيات انسان است. از ميان جنبههاي مادي نيز متاسفانه در بسياري موارد، توجه به سدمايه در راس ساير امور قرار گرفته است و همه فعاليتها د رجهت كسب حداكثر درآمد اقتصادي است. تعادل در محيط زندگي را در بسياري جنبه ها و مقولات ميتوان جستجو نمود، از جمله اين مقولات عبارتند از:
تعادل در توجه به عناصر و عملكردهاي پاسخگو به نيازهاي معنوي و رواني و مادي انسان در شهر؛
تعادل بين مختصات محيط طبيعي و محيط مصنوع؛تعادل بين محيط مصنوع و ويژگيهاي رواني و فيزيكي انسان؛
تعادل در توزيع امكانات عمومي .
آياتي از قرآن كريم،از اندازه در خلقت (فعل) الهي سخن گفته است كه برخي از آنها عبارتند از:
و خلق كل شيء فقدره تقديرا(فرقان/2)؛ (و او همه موجودات را خلق كرده و به حكمت كامل و تقدير ازلي خود قدر (اندازه) هر چيز را معين فرموده است).
ـ و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ما ننزّله الا بقدر معلوم(حجر/21)؛ (و هيچ چيز در عالم نيست جز آنكه منبع و خزينه آن نزد ماست؛ ولي از آن بر عالم خلق الا به قدري معين كه مصلحت است،نميفرستيم).
… ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شيء قدرا(طلاق/3) :(خدا امرش (بر همه عالم) نافذ و روانست و بر هر چيز قدر و اندازهاي مقرر داشته است).
اندازه نيز از مقولاتي است كه مرعي داشتن آن در طراحيها و برنامهريزيها،حركتي به سمت ايجاد تعادل در محيطهاي شهري ميگردد. اندازه نگهداشتن،در واقع،تبيين كننده و مروج الگوي مصرف مناسب براي همه چيز د رشهرهاست. علاوه بر آن توجه به اندازه،لزوم رعايت تناسبهاي مختلف را در زمينههاي عملكرد و شكلها و ارزشها و ابعاد ضروري ميسازد و نهايتاً اينكه توجه به اندازه، امكان تحصيل همه آنچه را كه در بخش تعادل ذكر شد،فراهم مينمايد.
اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد كه خداوند تبارك و تعالي حدود اشياء را هنگام آفريدن هر يك تعيين فرمود تا خود از شبيه و مانند بودن به آنها امتياز داشته باشد(17). لذاست كه ميتوان گفت كه يكي از مهمترين ويژگيهاي عناصر، عملكردها و فضاهاي شهر اسلامي عبارت از تعريف و تعيين حدود آنها به وضوح و روشني است؛به گونهاي كه هر گونه شبههاي در نامحدود بودن آنها منتفي گردد.
علاوه بر اين بيحد و مرز بودن و اختلاط عملكردها وفضاهاي شهري مشكلات عديدهاي را در استفاده از آنها براي ساكنين شهر فراهم خواهد آورد. بيحد و مرز بودن فضاها يا تعريف حدود و مرزها با خطوط يا سطوح و احجام شفاف در بسياري موارد،علاوه بر عدم توجه به مباني نظري و عقيدتي جامعه و تسريع روند اضمحلال معاني و نشانهها و رموز فرهنگي در شهرها، سبب از بين رفتن خلوت و آرامش مورد نياز افراد ساكن در يك فضاي خاص تعريف شده، توسط كساني خواهد شد كه ازنظر فيزيكي در آن فضا نيستند؛ لكن امكان ارتباط بصري، بويايي، شنوايي و رواني با فضاي مورد نظر را دارند. بيحد و مرز بودن فضاها و وجود ارتباط بصري، بويايي، شنوايي و رواني فضاهاي مختلف و متفاوت با يكديگر، اگر چه كه فضاها به طريق قانوني ياعرفي از يكريگر تفكيك شده باشند، مروج تفكراتي چون خودنمايي، تفاخر و تفرعن، برهنگي، فردگرايي و مانند آنها ميباشد كه از رهآورد مكاتب سكولاريستي و مدرينستي قرن حاضر است.
آيه مباركه و الارض مددناها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من كل شيء موزون]حجر/19[ (و زمين را هم بگسترديم و در آن كوههاي عظيم بر نهاديم و از آن هد گياه و هر نبات مناسب و موافق حكمت و عنايت برويانيديم)، اشاره به توازن و موزون بودن جهان دارد.
توازن يكي از صفات فعلي الهي و اصولي كه ميتواند د رجهت تكميل تعادل ايفاي نقش نمايد. توجه به اين مقوله در ايجاد شهري، وزن و ارزش هر عنصر و عملكرد شهر بايستي تعيين شده و متناسب با ساير عناصر و عملكردها باشد.
خروج از توازن عامل خروج از تعادل و بالنتيجه پيدايش بيعدالتي در شهر است. علاوه بر مسايل كالبدي توازن و تعادل عواملي مهمي د ربروز و تجلي زيبايي هستند.
به اجمال ميتوان گفت كه هر چه را كه موزون و متعال باشد و هدف از وجود خويش را به بهترين نحو به منصه ظهور رساند، ميتوان زيبا ناميد. به عبارت ديگر اين اصل نيز همچون غالب اصول ديگر به نحوي ميتواند، زير مجموعه اصل اساسي عدل يا تعادل به شمار آيد.
از صفات ديگر فعل الهي حسن]سجده/7[،حساب]يونس/5 [،حق بودن ]ابراهيم/19[ است كه در بخشهاي ديگر از آنها سخن رفته است.
تعاليم قرآني عناصر طبيعي را آيات و نشانههاي قدرت و علم الهي و ابراز و وسيله شناخت اصولي چون توحيد و معاد ميشمارد. همه اينها لزوم ارتباطي نزديك و مداوم بين انسان و طبيعت را ضروري مينمايد تا امكان بهرهگيري از اين آيات الهي و تفكر در آنها فراهم آيد.
برخي از آياتي كه از عناصر طبيعي و نقش آنها د رحيات و زندگي مادي و معنوي انسان سخن گفتهاند، به اين قرار است.
نور پديدهاي است كه در تعاليم قرآني به عنوان نماد و نشانه بسياري وجود و مفاهيم والا و زيبا معرفي ميگردد؛ از جمله:
ـ خداوند:الله نور السموات و الارض... ]نور/35[:(خدا نور«وجود بخش»آسمانها و رمين است...)
ـ پيامبر اكرم(ص):يا اهل الكتاب قد جائكم رسولنا يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون من الكتاب و يعفول عن كثير قد جائكم من الله نور و كتاب مبين]مائده/15[( اي اهل كتاب رسول ما آمد تا حقايق و احكام بسياري از آنچه از كتاب آسماني(تورات و انجيل) را از جانب خدا براي هدايت شما نوري و كتابي آشكار آمد).
ـقرآن: فامنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا و الله بما تعملون خبير]تغابن/8[:(پس به خدا ايمان آريد و به رسول او ونوري كه «در آيات قرآن» فرستادهايم، بگرويد و خدا به هر چه كنيد، آگاه است).
- هدايت و ايمان:الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور...]بقره/257[:(خدا يار اهل ايمان است. آنان را از تاريكيها بيرون ميآورد و به عالم نور ميبرد...)
-بينايي: و ما يستوي الاعمي و البصير، و لا الظلمات و لا النور]فاطر/19و20[:(و هرگز«كافر تاريك جان» كور با «مؤمن روشن روان» بينا يكسان نيست. و تاريكيها با نور مساوي نخواهد بود).
بنابراين ببايد توجه كرد كه فضاهاي شهري بتوانند اولاً به طور مناسب از نور بهره ببرند و ثانياًبه طرق مناسب انسانها را متوجه نور سازد؛چرا كه اگر فيالمثل انسان در محيطي كاملاً نوراني قرار گيرد كه منابع نور مشخص باشند و نه حتي سايهاي وجود داشته باشد،متوجه نئر نخواهد بود. لذاست كه با ايجاد درجات مختلف نورانيت و بهرهگيري از جهات مختلف براي تابش و تكنيكهاي ديگر ميتوان مداوماً انسان را به وجود نور متذكر گرديد. فقدان نور نيز سايه است كه خود معاني والايي را درخود مستتر دارد.
باد(هوا) علاوه بر نقشي كه درتدوام حيات بسياري از موجودات موجود در كره زمين دارد، نقشهاي مهمي نيز درتنظيم شرايط اقليمي (حركت ابرها)، انتقال آلودگيها،تلقيح گياهان،بشارت دهندگتن رحمت الهي،آيه الهي بودن،و همچنين نزول عذاب الهي دارد.
برخي از آيات بيان كننده ويژگيهاي باد عبارتند از:
ـ و ارسلنا الرياح لواقح فانزلنا من السماء ماءفاسقينا كموه و ما انتم له بخازنين]حجر/22[:(و ما بادهاي آبستن كن رحم طبيعت را فرستاديم و هم باران را از آسمان فرود آوريم تا به آن آب سما و نباتات و حيوانات شما را سيراب گردانيديم(و گرنه) شما نميتوانستيد،در منبع سازيد.)
و هو الذي ارسل الرياح بشراً بين يدي رحمته...]فرقان/48[:(و او خدايي است كه بادها را براي بشارت پيشاپيش رحمت خود فرستاد...).
و في عاد اذ ارسلنا عليهم الريح العقيم]ذاريات/41[:(ونيز در قوم عاد كه بر هلاكشان تندباد خزان فرستاديم،عبرت خلق است).
لذاست كه بايد د رساخت وتوسعه شهرها و جهتهاي وزش باد و به شدت و تواتر آن در ايام مختلف توجه نمود. ضمن آنكه نحوه استقرار و جهتگيري ابنيه و تنظيم ارتفاع عمارت ومكانيابي ساختمانهاي كوتاه و مرتقع در نقاط مختلف هر شهري به همراه توجه به جهت معابر و نسبت بين فضاهاي باز و ساخته شده مواردي هستند كه در رابطه با مختصات باد بايد مورد ارزيابي جدي قرار گيرند.در قرآن كريم آمده است:وجعلنا من الماء كل شيء حي ]انبياء/30[:(و از آب هر چيز زندهاي راپديد آورديم).
اين آيه معاني نمادين والايي را در خويش مستتر دارد، از جمله:
بهشت: و بشر الذين امنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجري من تحتها الانهار...(بقره/25):(و مژده ده اي پيغمبر كساني را كه ايمان آوردند و نيكوكار شدند. به يقين آنها راست باغهايي كه در آنها نهرهاي آب جاري است).
زندگي:... و ما انزل الله من السماء من رزق فاحيا به الارض بعد موتها(جاثيه/5): (و آنچه خدا از آسمان براي روزي خلق ا زبرف و باران ميفرستد و زمين ر ا پس از (خزان) مرگ ديگر بار زنده ميسازد...)
پاكي:... و انزلنا من السماء ماء طهورا(فرقان/48) (و از آسمان آبي طاهر و مطهر براي شما نازل كرديم).
زيبايي و آباداني: و هوالذي انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات كل شيء فاخرجنا منه خضراً نخرج منه حبا متراكما و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنات من اعناب و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشابها و غير متشابه انظروا الي ثمره اذا اثمر و ينعه ان في ذلكم لايات لقوم يؤمنون(انعام/99):(وخم اوست خدايي كه از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات بدان برويانيم و سبزهها را از زمين برون آريم و در آن سبزهها دانههايي كه بر روي هم چيده شده پديد آريم و از نخل خرما خوشههاي پيوسته به هم برانگيزيم و باغهاي انگور و زيتون و انار كه برخي مشابه يكديگر و برخي نامشابه به هم است، خلق كنيم.
شما در آن باغها هنگامي كه ميوه آن پديد آيد و برسد به چشم تعقل بنگريد كه در آن آيات و نشانههاي قدرت خدا براي اهل ايمان هويداست.)
رافع و عطش:... فانزلنا من السماء ماء فاسقيناكموه...(حجر/22):(...و هم باران را از آسمان فرود آورديم تا به آن آب، اين عنصر نمادين و حياتبخش را به صورتهاي جاري و ساكن در فضاهاي مختلف شهري توصيه نمود/
خاك ماده اوليه خلقت انسان و همچنين جايگاه نهاييبرن انسان،از عناصري است كه تقريباً همه نيازهاي مادي انسان را در خويش نهفته داشته و آنها را به انسان ميرساند. از طرف ديگر در برخي موارد همچون تطهير (وضو و غسل) ميتواند،جايگزين آب و عامل پاكي و آمادگي انسان براي انجام فرائض دينياش شود. خاك سجدهگاه انسان است و تماس با آن بدان حد اهميت دارد كه در مواردي بجاي آب قرار داده شده است؛ لذاست كه از بسياري جنبههاي آن ميتوان بهره گرفت. سادهترين راه ايجاد تماس با آن در باغها و بوستانهاي عمومي شهري و فضاهاي باز خصوصي و عمومي است.
عناصر ديگر مانند گياهان، جانوران،كوهها، آسمان و آنچه در آن است مانند ماه و خورشيد و ستارگان(ق/10-6)براي شهر بايد اينگونه باشد كه محيط به گونهاي ساخته شود كه بهرهگيري از اين عناصر و تماس با آنها درحد لازم ممكن گردد. اينها نه تنها بركات مادي دارند؛ بلكه عاملي درجهت تقويت تفكر و تذكر هستند.همچنين عوامل آگاهي به زمان ومكان و جهت نيز هستند(يونس/3)
ممكن است اين ايراد مطرح شود كه برخي از اين عناصر طبيعي، دور از دسترس انسان بوده و نميتوانند نقشي در شهرسازي ايفا نمايند. در پاسخ ميتوان گفت كه
موضوع مهم، فراهم آوردن امكان رؤيت آنها و همچنين بهرهگيري از ويژگيشان چون نور و موقعيت و درك زمان و تاثيرشان بر زمين وانسان وساير موارد مشابه است.اين توجه، فيالمثل در اين موارد تاثيرگذار است: ميزان استفاده از نور مصنوفي در ابنيه، در ابعاد و اندازه و جهت بازشوها؛ نوع انرژي حرارتي و برودتي؛ تعيين درجه آلودگي جوي،و در بسياري موارد ديگر.
قوانين حاكم برعالم طبيعت و حاصل اعمال اين قوانين اولاً در متون اسلامي به عنوان علم و قدرت و وحدانيت الهي براي تفكر و تعقل و تذكر و تفقه و تدبر مورد اشاره قرار گرفتهاند و ثانياً همواره الگوي انسانهاي آگاه بودهاند.
اهم اين قوانين عبارت است از: وحدت، تعادل،نظم، هماهنگي، زيبايي ،توازن،حساب و امثالهم كه پيش از اين ذكر آنها به ميان آمد.
يكي از روابط مهمي كه انسان با جهان خارج از خويش برقرار مينمايد(18). ارتباط او با ساير همنوعانش در جامعه ميباشد. براي تنظيم اين روابط در سطح شهر ميتوان از تعاليم قرآني دستورالعملهايي را استخراج نمود كه به عنوان مباني نظري برنامهريزي روابط انسانها و ايجاد محيطي كه بتواند تقويت كننده تجليگاه اين روابط بوده از خلل و خدشه در آنها پيشگيري نمايد، مورد استناد و استفاده قرار گيرد.
شهرها،توسط سازمان فضايي خاص خود،تنوع عناصر شهري، نوع پراكندگي و ارتباط عناصر شهري،نوع ارتباطاتي كه بين آحاد جامعه بوجود ميآورند،سلسله مراتب بين فضاهاي مختلف شهر مشتمل بر فضاهاي خصوصي، نيمه خصوصي،نيمه عمومي و عمومي، و وحدت كالبدي و فضاهي شهر، نقش بسيار مهمي در تنظيم روابط اجتمافي و ارتباطي كه هر فرد با جامعه خويش دارد ايفا مينمايند. اينك به آن دسته اصول و ارزشهايي كه بر شكلگيري عناصر و فضاهاي شهري د رارتباط با نحوه تماس آحاد جامعه تاثير دارند اشاره خواهد شد.
وحدت اسلامي از مقولات مهمي است كه تعاليم قرآني بر آن تاكيد ورزيده و مسلمين را به آن دعوت و ترغيب نموده است. براي اين وحدت نيز مختصاتي را بر شمرده و عواملي رانيز باعث تقويت آن شمرده است از جمله:
تمسك به ريسمان الهي:و اعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا...(آل عمران/103):(و همگي به رشته دين خدا جنگزده و به راههاي متفرق نرويد و به ياد آريد،اين نعمت بزرگ خدا را كه شما با هم دشمن بوديد و خدا در دلهاي شما الفت و مهرباني انداخت و به لطف خداوند همه برادر ديني يكديگر شديد...)
همگاري بر مبناي تقوي: ...و تعاونوا علي البر و التقوي و لاتعونوا علي الاثم و العدوان...(مائده/2):(و بايد شما به يكدگر در نيكوكاري و تقوا كمك كنيد؛نه برگناه و ستمكاري...)
عبادت خدا: ان هذه امتكم امة واحدةو انا ربكم فاعبدون(نساء/92):(اكنون طريقه واحد و دين يگانه شما آيين پاك اسلام است و من يكتا پروردگار و آفريننده شما هستم؛ پيس تنها مرا پرستش كنيد).
امر به معروف و نهي از منكر: و لتكن منكم امة يدعون الي ايخير و يامرون بالمعروف وينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون(آل عمران/105):(و بايد از شما مسلمانان برخي خلق را به خير و صلاح دعوت كننده و مردم را به نيكوكاري امر و از بوكاري نهي كنند و اينان كه به حقيقت واسطه هدايت خلق هستند،درعالم دركمال فيروزدختي و رستگاري خواهند بود).
سير درصراط مستقيم الهي: و ان هذا صراطي مستفيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصيكم به لعلكم تتقون(انعام/153):(و اين است راه راست. از آن پيروي كنيد و از راههاي ديگر كه موجب تفرقه و پريشاني شماست، متابعت نكنيد. اين سفارش هدا به شماست. باشد كه پرهيزكار شويد).
برادري:انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويكم و اتقوا الله لعلكم ترحمون(انبياء/92):(به حقيقت مؤمنان همه برادر يكديگرند؛ پس هميشه بين برادران (ايماني) خود صلح دهيد و خداترس و پرهيزكار باشيد، باشد كه مشمول لطف رحمت الهي قرار گيريد.)
بنابراين تنظيم روابط اجتماعي به نحوي كه سبب تقويت وحدت جامعه شود، از مواردي است كه توجه جدي را طلب مينمايد. يكي از عواملي كه ميتواند روابط آحاد يك جامعه ر ابه سمت اهداف و ارزشهاي مورد انتظار آن جامعه هدايت نمايد. محيط زندگي و فضاهايي است كه ارتباطات اجتماعي و تماسعاي مردم با يكديگر در آنها رخ ميدهد. اين فضاها و همچنين سازمان فضايي شهرها و ارتباط عناصر شخري با يكديگر ميتوانند تاثير بسزايي د رافزايش تماسهاي مناسب اجتماعي يا تقليل آنها داشته باشند كه به هر حال بر ميزان احساس يگانگي جامعه نقش دارند.
يكي از عوامل تاثيرگذار بر وحدت جامعه عبارت از ميزان امكان تماسهاي رو در رو بين آحاد جامعه است كه در مكانهاي مختلفي چون كوچه، خيابان،مسجد، بازار،ميدا و ساير امكنه همومي و در مراسمي چون نماز جمعه،نماز جماعت،مراسم فرهنگي،مراسم ملي، اعياد و جشنها،ورزشهاي جمعي،و حتي تجمعات و ديدارهاي اتفاقي امكان آن افزايش مييابد. پس توجه به فضاها و مكانهايي ك د راتقويت وحدت مورد نظر تعاليم اسلامي مؤثرند، در برنامهريزي و طراحي شهر اسالم نقشي شايان توجه ايفا نموده و بايستي مورد توجه طراحان و برنامهريزان و تصميمگيرندكان قرار داشته باشد.
از موارد مهمي كه ضمن تاثير بر كاهش رفتارهاي ناهنجار اجتماعي، در افزايش روحيه تعاون و احترام به يكديگر و همچنين در تنظيم روابط صحيح اجتماعي تاثير دارند، رعايت حقوق همسايگان و به عبارتي تنظيم روابط همسايگان است. آيات زير را ميتوان از آياتي شمرد كه بر تنظيم اين روابط اشاره دارند.
ـ ... و لا تجسوا و لايغتب بعضكم بعضا...(حجرات/12):(ونيز هرگز از حال دروني هم تجسس نكنيد وغيبت يكديگر را روا مداريد...).
ـ قل للمؤمنين يغضوا من ابصار هم ويحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون(نور/30):(اي رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمهاي خود را«از نگاه ناروا» بپوشند فروج خود را محفوظ دارند كه اين بر پاكيزگي«جسم و جان» شما اصلح است و البته خدا به هر چه كنيد كاملاً آگاه است).
ـ يا ايها الذين امنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم حتي تستانسوا و تسلموا علي اهلها...(نور/27):(اي اهل ايمان هرگز به هيچ خانهاي مگر خانههاي خودتان تا از صاحبش انس و (اجازه) نداريد، وارد نشويد و چون رخصت يافته داخل شويد، به اهل آن خانه نخست سلام كنيد).
ـ واعبدواالله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً و بذي القربي و اليتامي و المساكين و الجار ذي القربي و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن اسبيل و ما ملكت ايمانكم...(نساء/33):(خداي يكتا را بپرستيد و هيچ چيزي را شريك وي نگيريد و نسبت به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و همسايهكه بيگانه است و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران كه زيردست شمايند، نيكي و مهرباني كنيد...).
علامه طباطبايي(ره) در تفسير اين آيه كريمه ميفرمايد:«مراد از جار ذيالقربي همسايه نزديك است و مراد از جارالجنب (همسايه اجنبي) همسايهاي استكه خانهاش دور باشد. در روايتي از پيغمبر (ص) حدود همسايگي را تا چهل ذراع و در روايتي ديگر تا چهل منزل روايت شده است. شايد اين دو روايت يكي نظر به همسايه نزديك و ديگري به همسايه دور نظر داشته است(19).
پاسخگويي به اين آيات ايجاب مينمايد كه زمينه ايجاد ناهنجاريها و اعمال منع شده بوجود نيايد. فيالمثل امكان مشرف بودن منازل به يكديگر به حداقل برسد و امكان ايجاد مزاحمتهاي صوتي يا تجسس از احوال ديگران نيز از بين برود. لحاظ نمودن اين امور مستلزم تدوين مقررات و ضوابطي در معماري منازل و رابطه فضايي آنها با ابنيه همجوار اعم از مسكوني و غير مسكوني و فضاهاي باز شهري از جمله معابر و ميادين است.
صله رحم از ارزشها و رفتارهاي توصيه شده در تعاليم اسلامي است كه توجه به آن ميتواند بر تحكيم روابط اجتماعي و وحدت جامعه تاثير بگذارد. اين آيات قرآن كريم را ميتوان در اهميت توجه به صله رحم در جامعه اسلامي ذكر كرد:
ـ...و اتقواالله الذي تسائلون به و الارحام ان الله كان عليكم رقيبا(نساء/1):(... و بترسيد از آن خدايي كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست ميكنيد(خدا را در نظر آريد) و درباره ارحام كوتاهي نكنيد كه همانا خدا مراقب اعمال شماست).
ـ و اعبدوالله و لاتشركوا به شيئاً و بالوالدين احسانا و بذي القربي(نساء/36):(خداي يكتا را بپرستيد و هيچ چيز را شريك وي نگيريد و نسبت به پدر و مادر و خويشان مهرباني كنيد).
در مذمت قطع رحم همان بس كه خداي تبارك و تعالي ميفرمايد: و الذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه و يقطعون ما امر الله به ان يوصل و يفسدون في الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار(رعد/25):( آنانكه پس از پيمان بستن عهد خدا را شكستند و هم آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده بگسستند و در روي زمين فساد و فتنه برانگيختند. اينان را لعن خدا و منزلگه عذاب دوزخ است).
در پاسخ به اين ارزش و توصيه مهم اسلامي توجه به اصول حاكم بر مجتمعهاي فاميلي و محلهبندي مناسب شهر و همچنين تسعيل دسترسي فراهم آوردن مكانهاي تجمع و هر آنچه كه بتواند امكان تماس بين اقربا را فراهم نمايد توصيه ميشود.
اين صفات كه فيالواقع قابل ذكر در مبحث اصول و ارزشها بودند.به جهت ارتباط مستقيمتري كه با دستورالعملهاي طراحي و ساخت محيط مصنوع دارند در بحثي جداگانه مطرح شده و آيات مربوط گردآوري گشتهاند. در اين مبحث،دستورالعملهايي كه به هنگام طراحي و برنامهريزي بايستي مدنظر قرار گيرند تا كالبد و فضا و محيط حاصل، رنگ و بو و هويتي اسلامي بيابند، مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
يكي از وظايفي كه براي انسان تعيين شده است،اصلاح در زمين ميباشند.
...اعبدوا الله مالكم من اله غيره خو انشاكم من الارض و استعمركم فيها...(هود/61):(خداي يگانه را كه جز او خدايي نيست پرستش كنيد كه شما را از خاك بيافريد و براي عمارت و آباد ساختن زمين برگماشت...)
بنابراين ايجاد و توسعه شهرها همواره بايستي صبغهاي از اصلاح و آبادي داشته و از فساد و تباهي بري باشد. هدايت و اشيا و مفاهيم و در نهايت هدايت انسان به سمت تكامل يكي از وجوه اين اصلاح ميباشد. شهر و فضايي كه در تكامل و تعالي انسان خلل ايجاد نمايد و به عبارت ديگر به صالحتر شدن او كمك نكند نميتواند به عنوان شهر و فضاي اسلامي تلقي شود.
6.2.هويت بحران هويت يكي از مشكلات جدي انسان در جهان معاصر و بويژه براي جوامع جهان سوم و به خصوص ممالك اسلامي است. شهرها و عمارات يكي از شاخصهاي شهرها و درنتيجه هويت اهل آن نام برد. آياتي از قرآن كريم نيز بر اين نكته اشاره ميفرمايند كه سيماي ظاهري ميتواند بيانگر هويت و درون صاحب آن سيما باشد.
ـ...وعلي الاعراف رجال يعرفون كلابسيماهم(اعراف/46):(...و بر اعراف مرداني است كه همه به سيمايشان شناخته ميشوند...).
ـ و يعرف المجرمون بسيماهم...(رحمن/41):(بدكاران به سيمايشان شناخته شوند...).
بنابراين ميتوان گفت كه در يكي از راههاي احراز هويت شهرها و بالنتيجه تمدن مسلمين استحاله سيماي عمومي شهرها و عماراتشان به سمت متمايز از سيماي بلاد غير مسلمان است.
عبرتگيري از آثار و اعمال پيشينيان و ديگر تمدنها و هر آنچه كه در اطراف انسان وجود دارد، يكي از موضوعات مورد توجه تعليمات قرآني بوده و مسلمين و همه انسانها به آن توصيه شدهاند:
اولم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم كانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اكثر مما عمروها...(روم/9):(آيا در زمين سير نكردند تا عاقبت كار پيشينان را كه از اينها بسيار تواناتر بودند و پيش از اينها در زمين كشتزار و كاخ و عمارت برافراشتند،مشاهده كنند).
يكي از مناسبترين و بهترين و كارآترين مكانها كه ميتوانند آثار گذشتگان و عواقب اعمال و مشي زندگي آنها را به نمايش بگذارد، محيط زندگي و شهرهاست.
اين عبرت دادن و عبرتگيري نيازي به محصور شدن پديدهها در مورد موزهها ندارد و بايستي د رمتن زندگي مردم جاري و ساري بوده و به عنوان يك عنصر متذكر عمل ميتوان به منصه ظهور رساند. توجه به تواوم تاريخي خويش احساس ننمايد. علاوه بر تقويت احساس تعلق به وطن باشد. جملگي اين عوامل در حفظ شهروندان در مقابل بروز و رشد از خودبيگانگي و احساس غربت،مشكلاتي كه انسان معاصر را بشدت تهديد ميكند،نقشي ارزنده ايفا مينمايد.
نكته مهم در عبرتگيري اين نيست كه ”كالبد“و”جسد“ گذشته حفظ و تكرار شود،بلكه مراد اصلي اين است كه اصول و مباني حسنه و هماهنگ با حيات معقول انساني شناخته و تقويت شوند و بالعكس مباني و جلوههاي ناهماهنگ با انسان و نيازهاي روز او نيز شناسايي و حذف شوند.
انجام هر عمل و همچنين ايجاد هر شيء لغو و باطل و بيهوده جنبهاي از فساد در زمين و اسراف است و اين صفتي است كه طبق تعاليم قرآني مسلمين بايستي از آن اجتناب ورزند.
قد اقلح المومنون الذين هم في صلوتهم خاشعون و الذين هم عن اللغو معرضون(مومنون/3ـ1):(همانا اهل ايمان به فيروزي و رستگاري رسيدند. آنانكه در خاضع و خاشع هستند. و آنان كه از لغو و سخن باطل اعراض ميكنند).
بنابراين، يكي از اصولي كه بايد مورد توجه طراحان و برنامهريزان شهري قرار گيرد اجتناب از لغو و بطلات و بيهودگي است(20).هر فضا و عنصري كه در شهر ايجاد ميشود بايستي بگونهاي هدفمند در خدمت انسان و رشد و تعالي او باشد و نه تنها بر ضد اينها عمل نكند كه حتي حالتي خنثي نيز به خود نداشته باشد تا صبغهاي از اسراف به خود نگيرد.
استكبار و فخر فروشي اولين گناهي كه پس از خلقت آدم(ع) و توسط شيطان به وقوع پيوست، از صفاتي است كه مسلمين از آنان به شدت نهي شدهاند:
...ابي و استكبر و كان من الكافرين(بقره/34):(...شيطان سرپيچي كرد و از كافران گرديد).
علاوه بر اين آيات ديگري نيز بر مذمت اين صفت زشت دلالت دارند، از جمله:ان الله لا يحب من كان مختالاً فخوراً (خدا مردم خودپسند متكبر را دوست ندارد). از اين آيات ميتوان چنين استنباط نمود كه ترك اين صفات مذموم نه تنها در گفتار و انديشه كه در اعمال انساني نيز بايستي مدنظر مسلمين قرار گيرد. شهر و محل زندگي انسان ميتوانند، به عنوان يكي از مهمترين تجليگاههاي اين صفات باشند. خانه يا عمارت يا محلهاي از شهر كه به فرد يا گروهي خاص اختصاص دارد،نبايستي بدان گونه طراحي و ساخته شوند كه نشاني از تفخر و تفرعن ساكنين را به ذهن ناظر متبادر سازند و اين همان پديدهاي است كه تفكر فردگرايانه حاكم بر معماري و شهرسازي جديد به شدت مروج و مبلغ آن است(21).
آياتي از قرآن انسان را از فساد در زمين نهي فرموده و آن را زشت و ناپسند معرفي مينمايند،از جمله:
و لا تفسدول في الارض بعد اصلاحها...(اعراف/56):(هرگز در زمين پس از آنكه كار آن به امر حق، نظم و صلاح يافت به فساد و تباهكاري برنخيزد...).
قرآن كريم زمين را به صفاتي كه در پي ميآيد، متصف ساخته است:
مكان و وسيله زندگي: و لقد مكناكم في الارض و جعلنا لكم فيها معايش...(اعراف/10):(و همانا ما شما را در زمين تمكين و اقتدار بخشيديم و در آن بر شما معاش و روزي از هر گونه نعمت مقرر كرديم...).
محل اقامت و سكونت: ... ولكم في الارض مستقر و متاع الي حين(بقره/36):( و براي شما در زمين تا روز مرگ آرمگاه و آسايش خواهد بود).
وسيله استراحت: الم نجعل الارض مهادا(نبا/6):(آيا زمين را مهد آسايش خلق نگردانيم).
آسايشگاه عمومي:الذي جفل لكم الارض فراشا...(بقره/22):( آن خدايي كه براي شما زمين را گسترد).
نعمت الهي:والارض فرشناها فنعم الماهدون(ذاريات/47):(و زمين را بگسترديم و چه نيكو مهدي بگسترديم).
بنابراين اگر مكاني بخواهد واجد اين ويژگيها گردد، بايستي عاري از هرگونه فساد باشد و بديهي است كه شهر به عنوان مكان زندگي انسان به طريق اولي بايد محل فساد باشد و بديهي است كه شهر به عنوان مكان زندگي انسان به طريق اولي بايد محل اصلاح و نعمات الهي و نهايتاً در سير كمال انسان و به دور از هرگونه فساد يا نمودي از فساد و تباهي در زمين باشد.
اجتناب از فساد در شهرسازي را ميتوان در بسياري زمينهها و از جمله مقولات زير جستجو نمود: اجتناب از هر آنچه كه به گمراهي انسان بيانجامد ونيز هر آنچه كه به تباهي روحي وجسمي انسان كمك كند؛ نظير انواع آلودگيها كه ممكن است شهرها مولد آن باشند. اين آلورگيه اعمند از آلودگيهايي كه به ماديت(كالبد) و معنويت(روح) انسان و محيط و طبيعت لطمه وارد كنند و همچنين اعمالي كه به اسراف ولغو و بطالت منتهي شده و ضد اصلاح باشند.
اسراف يكي از صفات مذمومي است كه در همه اعمال انسان ميتواند بروز نمايد و تعليمات اسلامي، مسلمين را به شدت از آن نهي فرموده است تا جايي كه صريحاً ميفرمايد: و لا تسرفول انه لا يحب المسرفين(انعام/41):(و اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نميدارد).
نيز ميفرمايد: ... وان المسرفين هم اصحاب النار(مؤمن/43):(... و البته مسرفين در آنجا همه اهل آتش دوزخند).
ـ و لا تطيعوا امر المسرفين، الذين يفسدون في الارض و لا يصلحون(شعراء/152ـ151):(و از رفتار رؤساي مسرف و ستمگر پيروي نكنيد، كه آن مردم در زمين همهگونه فساد ميكنند و هيچگونه به اصلاح نميپردازند).
ملاحظه ميشود كه اسراف علاوه بر همه معايبي كه دارد، صريحاً فساد در زمين و ضد اصلاح زمين معرفي شده است. اين صفت مذموم همچنين زمينهساز و نيز نتيجه برتريجويي و استكبار و تفرعن است؛ چنانچه در مورد فرعون آمده است: ... و ان فرعون لعال في الارض و انه لمن المسرفين(يونس/83):( و فرعون در زمين بسيار علو و سركشي داشت و او از مسرفين بود). تجلي اسراف در شهرسازي و معماري را در اين امور ميتوان مشاهده كرد: ايجاد ابنيه و فضاها و عناصر بي استفاده و يا كم استفاده؛ بنا كردن ابنيه چشم پر كن بالاخص در مورد ابنيه با عملكرد مادي؛ بنا كردن ابنيهاي براي تفاخر و علو در برابر بندگان خدا و بسياري موارد ديگري كه شهرهاي جهان معاصر شاهد آنها هستند.
در هر شهر و در هر عمارتي، عناصر بسياري وجود دارند كه هر كدام به طور مستقل و نسبت به ساير عناصر، هويت و ويژگيهاي خاص خود را نيز طلب مينمايند. فيامثل مختصات و ويژگيهاي مسجد با مسكن متفاوت خواهند بود. به هر حال سعي بر اين است تا در اين قسمت آياتي كه به عناصر شهري يا معماري اشاره داشته و يا ميتوان از آنها د رتبيين مختصات اين عناصر بهرهگرفت، به عنوان راهنماي مطالعات بعدي معرفي شوند.
در مورد مسجد سخن بسيار ميتوان گفت؛ لكن چون اين مقاله تنها بر بهرهگيري از آيات كتاب الهي محدود است، تنها به برخي نكات اشاره ميشود:
اولين خانه: خداوند تبارك و تعالي در كتاب مجيدش ميفرمايد: ان اول بيت وضع للناس للذي ببكة مباركاً و هدي للعالمين(آل عمران/96):(بدانيد اول خانهاي كه براي مكان عبادت خلق بنا شده همان خانه مكه است. آن خانه براي مردم خير بسيار دارد و سبب هدايت عالميان است).
اين آيه مشخص ميكند كه اولين بنايي كه به فرمان حضرت احديت در جهان براي عبادت برپا شد،همان خانه كعبه است كه آدم(ع) پس از خلق شدن و هبوط به زمين به فرمان الهي آن را بنا كرد. لذاست كه با عنايت به مقام خليفة اللهي انسان در زمين، ميتوان نتيجه گرفت كه اولين بناي هر مجموعه مسكوني بايد محلي براي عبادت(مسجد) باشد. به عبارت ديگر مسجد بايد اولين بنايي باشد كه در هر مكان جديدالتاسيس مسلمين بنا ميگردد. اين اصل را ميتوان به محلات ونواحي و شهركها و توسعههاي جديد شهري تعميم داد. ظرفيت هر مسجد و جمعيت استفاده كننده از هر مسجد و همچنين فواصل مساجد از يكديگر به همراه موقيعت ساختمان مسجد نسبت به ساير عملكردهاي شهري و آداب و رسوم محلي،معلوم ميدارد كه مسجد در چه محدوده مكاني و زماني بايد احداث شود(22).
تسلط بر سايه ابنيه: في بيوت ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال(نور/36):(در خانههاي كه خدا رخصت داده، رفعت يابد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح وشام تسبيح تنزيه ذات پاك او كنند).
اين آيه شريفه رفعت بناي مسجد را بر ساير ابنيه موجود در مجتمع روا ميشمارد. اين رفعت اعم از رفعت معنوي و روحاني و رفعت فيزيكي و مادي است. از اين آيه شريفه ميتوان چنين استنباط كرد كه كالبد مسجد بايستي تسلط رواني و فيزيكي صرع مادي هستند،حفظ مادي هستند،حفظ نمايد. به عكس شهرهاي امروزه كه با كمال تاسف اين نقش را به ابنيه اقتصادي و بويژه ”بانكها“ دادهاند و اهل شهرها همواره خويشتن را تحت سيطره پول و سرمايه حس ميكنند.
در مورد عمارت مسجد بسياري عوامل ديگر از جمله سلسله مراتب بين بيرون و درون،معاني نمادين، جهتگيري، ارتباط و با ساير عملكردها و ابنيه شهري،موقعيت و حتي كساني كه مجاز به بنا و تعمير آن ميباشند،مطرح است كه مطالعه در آنها به منابع ديگر ارجاع ميگردد(23)
در مورد مسكن موضوعات متنوع و مختلفي مطرح است. آيات قرآن كريم به برخي از آنها اشاره دارند كه اينك به آنها پرداخته ميشود.
محل آرامش: قرآن مسكن را محل آرامش ميخواند: والله جعل لكم من بيوتكم سكنا...(نحل/80):(و خدا براي سكونت دائم شما منزلهايتان را قرار داد...).
اين آيه نشان ميدهد كه مكانيابي مسكن در شهر امري حساس است. به بيان ديگر، توجه به اين اصل در مكانيابي مسكن در شهر و رابطه و همجواري آن با عملكردهاي پر سر و صدا و مولد آلايندهها همچون كارخانهها و معابر اصلي و نظاير آنها و هر آنچه كه به آرامش انسان خدشه وارد نمايد، نقش مهمي ايفا ميكند. اين امر همچنين به نوع استفاده از مصالح و استقرار فضاهاي داخلي و رابطه آنها با يكديگر تاثير دارد.
آفتابگيري و مناسب: در قرآن در خصوص غار اصحاب كهف آمده است: و تري الشمس اذا طلعت تزوار عن كهفهم ذات اليمين و اذا غربت تقرضهم ذات الشمال و هم في فجوة منه ذلك من آيات الله...(كهف/17):(و گردش آفتاب را چنان مشاهده ميكني كه هنگام طلوع از سمت راست غار آنها بر كنار و هنگام غروب نيز از جانب چپ ايشان دور ميگرديد و آنها كاملاً از حرارت خورشيد در آسايش بودند اين حكايت يكي از آيات الهي است...).
آيه نشان ميدهد كه جهتگيري ابنيه به نحوي كه بتواند بهره مناسب را از آفتاب و نور خورشيد ببرند،اهميت دارد.
رعايت حقوق همسايگان: زمينه رعايت حقوق همسايگان نيز از اموري است كه توسط طراح مسكن بايد مورد توجه قرار گيرد. به بيان ديگر، طراح مسكن بايستي به ايجاد محيطي بينديشد كه در آن زمينه تضييع آگاهانه و ناآگاهانه حقوق همسايگان توسط ساكن از بين برود.
محل ذكر:علامه طباطبايي(ره) بيان ميكند:«خانهاي كه ذكر خدا در آن خانه براي اهل آسمانها آنچنان درخشنده است كه ستارگان براي اهل زمين»(24).
اگر چه اين بيان به اهل ذكر بودن اهل خانه اشاره دارد، لكن بايد حالت تذكر و ياد آوري را در اهل خانه بوجود آورده و آن را تقويت كنند.
3.7.نشانهها بودن ورود به مباحث مرتبط با مفاهيم چون نشانه و رمز سمبل و نماد،تنها به اين نكته اشاره ميشود كه در تعاليم اسلامس، نشانهها يا ”آيات“ نقش مهمي در معرفي و ترويج حقايق و هدايت مردم ايفا مينمايند و بر همين اساس راهها و فضاها عناصر شهري هر كدام بايستي حاوي نشانههايي باشندكه مردم را به سمت ارزشها هدايت نموده و به آنها متذكر گردند.
رنگ از موضوعاتي هستند كه تاثير زيادي بر انسان و روحيات او دارند. در اينجا نيز بودن آنكه قصد اثبات و يا نفي رنگ خاصي براي همه عمارات و شهرها در ميان باشد، فقط تاكيد ميشود، در طرحها و برنامه به دست غفلت سپرده نشود.
ـ رنگ ميتواند عاملي در ايجاد سرور و شادماني د رانسان باشد: چنانكه خداوند در معرفي گاو بنياسرائيل فرمود: ... لونها تسر الناظرين(بقره/69):(...رنگ آن بينندگانرا فرحبخش است).
ـ برخي رنگها،رنگهايي هستند كه زيبا و داري معاني نمادين و يادآور ارزشهاي مطلوب خوانده ميشود. لذاست كه با توجه به مجموعه آيات مشخص ميشود كه رنگها،به دليل تاثيرات در انسانها اثر بگذارند؛بنابراين توجه به آنها در طراحيها و رنگآميزي كل شهر يك ضرورت است.
بر اين موارد ميتوان افزود، معاني نماديني را كه هر كدام از رنگها در فرهنگهاي متفاوت و از جمله فرهنگ اسلامي با خود حمل و به ناظر منتقل مينمايند.
از همه اينها كه بگذريم،يكي ا زمهمترين وظايف مسلمين شناسايي و ترويج ”رنگ الهي“ است. خداوند تبارك و تعالي فرموده است:صبغة الله و من احسن من الله صبغة و نحن له عابدون(بقره/138):(رنگآميزي خداست كه به ما مسلمانان رنگ فطرت ايمان و سيرت توحيد بخشيده است. هيچ رنگي خوشتر از ايمان به خداي يكتانيست و ما او را بي هيچ شائبه شرك پرستش ميكنيم).
باعنايت به آنچه كه گذشت نكات و موزاد زير مشخص شد:
ـ با بهرهگيري و فور تقحص در آيات قرآن،امكان استخراج و تدوين اصولي براي تعريف رابطه انسان و محيط و روابط انسانها با يكديگر در محيط ساخته شده شهري فراهم است كه اين اصول نهايتاً ميتوانند طراحي و برنامهريزي شهرها را به سمت ايجاد محيطي اسلامي هدايت نمايند.
ـ در جهت به منصه ظهور رساندن اصول و ارزشهاي مورد تاكيد و توجه قرآن ”محيط زندگي و شهر“ نقشي مهم ايفا مينمايد كه اين نقش با بكار بستن آيات قرآن در طراحي و ساخت محيط و اجزاء آن تقويت ميشود.
ـ آيات قرآن براي طراحي و ساخت محيط زندگي جزئياتي را كه مربوط به امور فني و تكنيكي هستند(به ظاهر) معرفي نمينمايد؛ لكن اصولي را مطرح ميكند كه اين اصول بايستي در تمام شئون زندگي انسان و از جمله ساخت شهر و محيط زندگي لحاظ گردند. اين لحاظ نمودن،سبب خواهد شد كه عليرغم اينكه شهرهاي مسلمين در نقاط جهان و در شرايط اقليمي متفاوت و امكانات و مصالح گوناگون بنا ميشوند.
داراي روح و هويت مشترك و واحدي باشند.
ـ تبيين مباني نظري شهر سازي اسلامي بر اساس تعاليم قرآني يك ضرورت است. از اين مباني نظري در صورت تدوين شدن،معياريهايي قابل استخراج خواهند بودكه چنانچه در دسترس عموم بويژه طراحان و برنامهريزان و تصميمگيرندگان قرار گيرد، امكان ارزيابي طرحها و برنامهها، بافتهاي شهرهاي تاريخي و متاخر، و ايدهها و الگوها وارداتي فراهم خواهد شد.
ـ اصلاح و استحاله جنبههاي مختلف الگوي زيست به سمت الگوهايي كه امكان نمايش و رعايت ارزشهاي اسلامي و قرآني جامعه را فراهم نمايند، يك ضرورت است. در اين راه بازگشت به فرهنگ قرآني،محو از خودبيگانگي،رفع احساس حقارت در مقابل بيگانه و تكيه و مباهات به فرهنگ قرآني توجه جدي را طلب مينمايند.
ـ خلاصه اينكه با عنايت به صفاتي كه در كلام الهي شهر ذكر ميگردد، امكان و لزوم وجود شهر اسلامي روشن ميشود.
1. نهجالبلاغه،ترجمه و شرح فيضالاسلام،سيد علينقي،كلاله خاور، تهران1351،ص1235،كلمات قصار315.
2. كليني رازي(ره) ابي جعفر محمد يعقوب بن اسحق1348،اصول كافي،ج1،دفترنشر فرهنگ اهل بيت(ع)،تهران،ص78.
3. همان،ج1،ص76. 4. Naghizadeh Mohmad.1995.Principies of the Contemporay Islamic Urban Design The University Elimination of Conflicts in Muslim Bulit Environments. Unpublished phd Thesis The of New South wales. Sydney.
5. نقيزاده،محمد؛ الف ـ سيماي مدينه منتظران، دومين اجلاس دو سالانه بررسي
وجودي حضرت مهدي(عج)،دانشگاه سبلوچستان، زاهدان، 1377، 1995 ،
Nagizadeh
6. نهجالبلاغه،ص979،نامه 47.
7. طباطبايي(ره)(علامه) سيدمحمدحسين، تفسير شريفالميزان،ترجمه سيد
محمد باقرموسوي همداني، دارالعلم،قم،بيتا و مطهري،(شهيد) مرتضي؛ ده
گفتار،صدرا،قم،1398ق
8. بوركهاردت،تيتوس؛ نقش هنرهاي زيبا در نظام آموزشي اسلام، ترجمه سيد محمد آويني،جاودانگي و هنرـ برگ،تهران،1370،ص36.
9. رجوع كنيد به Nagizadeh ،1995
10. Aminzadeh B.G. The concept of unily in Islamic Religios. Unpublished نقيزاده،137 وphd Thesis. The University of New South Wates. Sydney
11. براي مطالعه در بهرهگيري از صفات فعل الهي رجوع كنيد به:Naghizadeh 1995
12. جعفري،(علامه) محمد تقي(ره) زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تهران،1369
13. تفسير الميزان، ج14،ص167، نيز رجوع كنيد به ج5،صص207ـ190، ذيل آيات 18
ـ10 سوره آلعمران.
14. همان،ج29،ص216،ذيل آيات57ـ47 سوره نور.
15. رجوع كنيد به همان،ج9،ص50، ذيل آيات 91ـ85 سوره نساء و نهجالبلاغه، صص198ـ197
16. تقيزاده،محمد؛ الف ـ مختصات نظم در شهرسازي اسلامي، سمينار بينالمللي شهرها و مرد، دانشگاه تبريز، تبريز 1376و1995 .Naghizadeh
17. نهجالبلاغه، ص522
18. صدر، (شهديد) محمدباقر ؛انسان مسئول و تاريخ ساز از ديدگاه قرآن، ترجمه محمدمهدي فولاوند، بنياد قرآن، تهران،1359،1995 .Naghizadeh
19. تفسير الميزان، ج8، ص195(ذيل آيات42ـ36 سوره نساء)
20. پيرنيا، محمدكريم؛ شيوههاي معماري ايراني،مؤسسه نشر هنر اسلامي، تهران،
1369
21. نقيزاده،محمد؛ سرچشمه ارزشهايي كه نوسازيها بايد محمل و تجليگاه آنها باشند، سومين كنفرانس بينالمللي بازسازي مناطق جنگزده،1357، تهران و همو؛
ب ـ مقدمهاي بر شناسايي معضلات طراحي در بافتهاي تاريخي شهرها، مجموعه مقالات سمينار تخصصي بافتهاي شهري، وزارت مسكن و شهرسازي، تهران، 1376
22. در مورد ارتباط مسجد با شهر و ساير عملكردها رجوع كنيد به:Naghizadeh 1995 وتقيزاده، 1376ب.
23. پيرنيا، محمدكريم؛ آشنايي با معماري اسلامي ايران، دانشگاه علم و صنعت ايران، تهران، 1372 و تقيزاده 1376ب و Naghizadeh 1995 و توحيد مفضل، ترجمه ملامحمد باقر مجلسي، انتشارات فقيه، تهران1359.
24. تفسير الميزان، جلد32، ص209.